نمازجمعه این هفته پاوه با حضور مردم متدین و مومن این شهر و به امامت حاج ماموستا ملا قادر قادری اقامه شد.
در ادامه متن کامل خطبه های نماز جمعه امروز آمده است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر امامجمعه پاوه؛ نماز جمعه این هفته ۱۴۰۳/۰۳/۰۴ پاوه با حضور مردم متدین و مومن این شهر و به امامت حاج ماموستا ملا قادر قادری اقامه شد
متن کامل خطبههای نماز جمعۀ مورخۀ ۱۴۰۳/۰۳/۰۴ شهر پاوه
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی بیده الملک ثم الصلاة والسلام علی رسولالله و علی آله و صحبه و من والاه و لا حول و لا قوة الا بالله
السلامعلیکم و رحمةالله و برکاته
از خداوند بزرگ و مهربان برای تکتک شما برادران عزیز و خواهران محترم که در مسجد حضور دارید و تمامی عزیزانی که در آینده صدای ما را میشنوند، درخواست عزت و سلامتی دارم.
عزیزان من؛ در خطبههای جمعۀ امروز ۴ مطلب را به عرض میرسانم، ۱-اشارهای به آیۀ ۹۷ سورۀ مبارکۀ آلعمران در خصوص حج ۲- یک جملۀ زیبا از حضرت خاتم (ص) ۳- جملهای از امام بزرگوار شافعی (علیهالرحمه) ۴-اشارهای مختصر به حادثۀ غمانگیز اخیر
بحث اول: اشارهای به آیۀ ۹۷ سورۀ مبارکۀ آلعمران در خصوص حج
امسال حدود ۶۰۰ نفر از مؤمنین و مؤمنات اهل سنت استان کرمانشاه در ۵ کاروان عازم سفر حجاند. شاید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بیسابقه باشد در یک سال ۶۰۰ نفر در منطقۀ اهل سنت استان کرمانشاه به حرمین مشرف شوند.
ضمن تبریک به این عزیزان از خداوند میخواهم سفر حرمین را نصیب همۀ ما بگرداند لذا به همین مناسبت صلاحدیدم امروز اشارهای به این سفر و این رکن مهم دین داشته باشم شاید جمعی از این حجاج عزیز از مطالب بنده استفاده کنند.
عزیزان من؛ به نص آیۀ ۹۷ سورۀ مبارکۀ آلعمران که میفرماید: «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا ۚ» حج بر تمام کسانی که توان مالی دارند، واجب است به شرطی که راه حج امنیت داشته و شخص هم توان جسمی داشته باشد.
هرکسی که این سه زمینه برایش فراهم باشد، بر او واجب است به حج برود و اگر به حج نرود باید در قیامت و دادگاه پروردگار جوابگو باشد. پس خوشا به حال کسانی که پروردگار پاسپورتشان را تأیید کرده و به آنان مجوز ورود به حرمین را داده است.
پیامبر ما ۱۳ سال در مکه بود و حج واجب نشده بود چون زمینه انجام وجود نداشت. آن بزرگوار به مدینه هجرت فرمود و بعد از گذشت چند سال روزه و حج و زکات واجب شد. روزه گرفتن و زکات دادن مانعی نداشت اما چون مکه در دست کافران بود مسلمانان نمیتوانستند به حج بروند. سال هشتم هجرت مکه به دست مسلمانان فتح شد و پرچم کفر جمع گردید.
در سال نهم هجری پیامبر عظیمالشأن به حضرت ابوبکر صدیق (رض) امر فرمود بهعنوان امیرالحاج همراه کاروان حجاج عازم حج شوند. حضرت ابوبکر و یارانش به راه افتادند و بعد از دو روز که کاروان حج هنوز در بین راه مدینه و مکه بودند، سورۀ توبه که در اولش بحث برائت از مشرکین است، نازل شد.
پیامبر اسلام (ص) حضرت علی (رض) را صدا زد و اوایل سورۀ توبه را به ایشان داد و وی را مأمور کرد تا به دنبال کاروان حج به مکه برود و در عرفات ابتدای سوره توبه را برای حجاج بخواند و با همراهی حضرت ابوبکر صدیق به مردم اعلام کنند؛
۱-حج جاهلی دیگر تمام شد و نباید به سبک جاهلیت حج انجام شود
۲-از کافران اعلام برائت کنند و بگویند مرز عقیدۀ ما از امروز جداست و از این تاریخ مشرکان و کافران حق ندارند در مراسم حج شرکت کنند و حج مختص مسلمانان و اهل توحید است. حج سال نهم تمام شد و یاران رسولالله (ص) به خانۀ خود برگشتند.
در سال دهم هجری در ماه ذیالقعده که ۴۰ روز به حج مانده بود، رسولالله (ص) در مسجدالنبی فرمودند امسال به حج میروم و سرپرستی حجاج به عهدۀ خودم است؛ هر کس علاقه دارد خود را آماده کند با شنیدن این خبر، در مدینه و حومۀ آن و در میان قبائل مختلف شور و سرور و شادی عجیبی برپا شد و هر کس از مردان و زنان توان و امکان داشت آمادۀ حج شدند و با خوشحالی به خود گفتند: امسال در زیر چتر رسولالله (ص) به حج مشرف میشویم.
در مدینه و حومۀ آن انگار انقلابی رخ داده بود و همه خود را آماده کرده بودند تا در رکاب رسول و رهبر و قائد خود به حج بروند. جابر صحابی جلیلالقدر که قدمبهقدم این سفر را در ذهن خود حفظ کرده بود و بعدازآن به ما ارائه داده است، میفرماید: در ۲۵ ذیالحجه حضرت (ص) امر فرمود به میقات مدینه که ذوالحلیفه نام داشت، برویم. در میقات اهل مدینه تا چشم کار میکرد انسان بود
پیامبر اسلام (ص) وقتی در ذوالحلیفه احرام بست خطاب به ما یارانش فرمودند: «خُذوا عنّي مناسککم» حج یک عبادت عملی است مرا تماشا کنید چگونه احرام میبندم و مناسک انجام میدهم شما هم همان کار را انجام دهید. غسل کنید و وضو بگیرید و دو رکعت نماز بخوانید و نیت کنید و احرام ببندید. واقعاً در سرزمین ذوالحلیفه تا چشم کار میکرد انسانهای عاشق بودند و زمین سفیدپوش شده بود. به راه افتادیم و بین ۷ تا ۸ روز درراه بودیم و سرانجام به مکه رسیدیم. طواف کردیم و ۷ بار به دور کعبه گشتیم و از آب زمزم نوشیدیم و سپس در پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز خواندیم و سپس به صفا و مروه رفتیم و بعد از ۷ بار آمدورفت، حلق کردیم و مناسک را تمام کردیم.
صبح روز هشتم، رسولالله (ص) خطبهای خواند و فرمود ای مردم؛ امروز بعدازظهر باید به منا برویم. شب به منا رسیدیم و صبح روز بعد به سمت عرفات به راه افتادیم. مورخین تخمین زدهاند ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار نفر در خدمت پیامبر اسلام بودند که عرفات تا آن زمان چنین جمعیتی را به خود ندیده بود.
سپس وقت اذان ظهر رسید و باوجودآنکه عرفات تا مکه ۱۶ کیلومتر است نماز ظهر و عصر را پشت سر رهبر و پیشوایمان رسولالله (ص) قصراً و جمعاً خواندیم. پیامبر اسلام (ص) بعد از نماز ظهر و عصر ما را به جبلالرحمه بردند و خطبهای خواندند که در حقیقت این خطبه یک منشور بود و فرمود: «لاَ تَرْجِعُوا بَعْدِي كُفَّاراً يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ» بعد از من دچار اختلاف و تفرقه نشوید و در مقابل یکدیگر قرار نگیرید. به زنان احترام کنید و به آنان ظلم نکنید چون زنان مادر و خواهر و رفیق شما هستند. سپس فرمود به کارگران و بردگان ظلم نکنید و حقوق آنان را بدهید و از مسیری که به شما نشان دادهام خارج نشوید.
سپس و قبل از مغرب دستور فرمود به مشعرالحرام برویم راهی مشعر شدیم و در آنجا نماز مغرب و عشاء را خواندیم و دستور داد هرکدام تعداد ۷۰ سنگریز را برای رجم نماد شیطان جمع کردیم و شب همانجا خوابیدیم و صبح با طلوع خورشید به سمت منا برای رجم شیطان به راه افتادیم و نماد شیطان اول را رجم کردیم و به آن ۷ سنگ زدیم و سپس و حلق را انجام دادیم و حیوان فدیه و قربانی را ذبح نمودیم.
دو روز در منا ماندیم و کارهایمان را انجام دادیم و سپس به مکه برگشتیم و طواف الأفاضه را انجام دادیم و شکر خداوند را بهجای آوردیم و گفتیم خدایا شکرت که در کنار رسولالله (ص) موفق شدیم این امر مهم را به انجام برسانیم.
در پایان چهار مطلب را بهعنوان نتیجه بحث حج برایتان نقل میکنم که انشاءالله هم برای خودم و هم برای شما مؤثر باشد.
مطلب اول:
یکی از عارفان در حیات خود آورده است؛ به سفر حج میرفتم در مسیر حجاز به شخصی معلول برخورد کردم که دو پا نداشت و با عشق و بهوسیلۀ دو دستش از یک سربالایی داشت به سمت مدینه میرفت. حج ۵۰ درصدش ارکان است و ۵۰ درصد بقیه عشق است اگر انسان عشق نداشته باشد لذت نمیبرد. به او نزدیک شدم و از او پرسیدم کجا میروی؟ گفت: میخواهم به حج بروم و یک سال است در راهم. گفتم: خوشا به حالت گفت: خوشا به حال تو که قبل از من به حضور پیامبر اسلام (ص) میرسی. بهراستی این عشق است.
مطلب دوم:
امام نووی (رحمةالله علیه) در کتاب مشهورش ایضاح میفرماید: کاروانی به حج میرفتند زنی همراه خود داشتند که خیلی عاشق بود و بهمحض خروج از منزل حالات عادی نداشت تا به مکه رسیدند، در مکه مرتب سؤال میکرد؛ «أینَ بَیتُ الله» خانۀ خدا کجاست؟ کاروان وارد مسجدالحرام شدند باز مرتب میگفت: «أینَ بَیتُ الله» در لحظهای که چشمش به خانۀ خدا افتاد کاروان را رها کرد و به سمت خانۀ خدا دوید و پیشانیاش را به کعبه مالید و در این لحظه به زمین افتاد و فوت کرد. این عشق است و لذت حج.
مطلب سوم:
مولانا خالد به حج رفت ابتدا وارد مکه شد بعد از انجام ارکان و مناسک و چند روز اقامت در مکه، به او اعلام کردند آمادگی داشته باش به مدینه برویم. ۵ بیت شعر فارسی سروده است میگوید: کعبه و حجر و مقام و صفا و مروه به من میگویند خالدا کجا کجا؟ به کجا میروی، نمیدانم چگونه از اینها دل بکنم؟ ولی رفتن به خدمت پیامبر اسلام (ص) هم مهم است باید بروم.
مطلب چهارم:
مرحوم ماموستا ملا عبدالکریم مدرس به حج رفت و ابتدا از مدینه شروع کرد. در آخرین روز حضور در مدینه خطاب به پیامبر اسلام (ص) اشعاری سروده با این جمله شروع میشوند: «چون به جیت بیلم» و میفرماید: چگونه تنهایت بگذارم ای رسول
پیامبر اسلام (ص) میفرمایند: «مَنْ حَجَّ فَلَمْ یَرفُثْ و لَمْ یَفسُقْ رَجَعَ کَیَومٍ وَلَدُتْهُ أُمُّهُ» هر کس حج انجام دهد و مالش حلال باشد و البته عشق به حج برود و خود را به عبادت سرگرم نماید، از گناهانی که بین خود و خدایش مرتکب شده و به کسی ضرر وارد نکرده است، نزد خداوند روسفید خواهد شد و مثل کسی که تازه از مادر متولد شده است، پاک میشود.
انشاءالله حجاج عزیز در کعبه و مسجدالنبی ما را هم دعا کنید و سعی کنید بیشتر عبادت نمایید و کمتر به بازار بروید. اگر برایتان مقدور بود مقداری آب زمزم و خرما بخرید و تبرکاً به مردم بدهید
تردید نداشته باشید اگر صدها میلیون تومان هم جنس بخرید و به مردم بدهید، نباید توقع تشکر داشته باشید. وضع اقتصادی ما خوب نیست و پول ما ارزشش پایین است چیزهای سادهای بخرید و بهعنوان تبرک به مردمی که به دیدارتان میآیند، تقدیم کنید و سعی کنید خداوند از شما راضی باشد.
این بحث اول من بود امیدوارم شما عزیزان استفاده کرده باشید.
مطلب دوم: حدیثی از رسولالله (ص)
پیامبر اسلام (ص) میفرماید: از بعضی از دوستانم ناراحت هستم. «اللهُمَّ إِنّي أعوذُ بِکَ مِنْ خَلیلٍ ماکِرٍ عَیناهُ تَرَیاني وَقَلبُهُ یَرعاني إنْ رَأیٰ حَسَنَةً دَفَنها و إنْ رَأیٰ سَیِّئَةً أَذاعَها» پروردگارا؛ پناه میبرم به تو از دوستانی که ظاهراً ما را میبوسند و از ما تعریف میکنند و در جلو چشمانمان به ما احترام میگذارند اما در پشت سر حاضر نیستند خوبی ما را بگویند و آن را دفن میکنند ولی اگر سهو و اشتباهی مرتکب شویم، دنیا را باخبر میکنند.
ما هم امروز گرفتاریم اگر صد کار نیک انجام دهیم یکبار از ما تشکر نمیکنند چون آن را مایۀ رشد ما میدانند ولی اگر اشتباه کنیم دنیا خبردار میشود. امیدوارم خداوند بزرگ همه ما را اصلاح کند.
مطلب سوم: جملهای از امام شافعی (رحمةالله علیه)
امام شافعی (علیهالرحمه) در سن ۴۰ سالگی عصایی به دست گرفته بود یک نفر از دوستانش پرسید امام؛ شما جوان هستید این عصا چیست که به دست گرفتهاید؟ فرمود: «لِأَذْکُرَ إِنّي مُسافِر» تا به من بفهماند مسافری بیش نیستم و فردا و پسفردا خواهم رفت.
امثال بنده هم باید عصایی به دست بگیریم چون ما هم مسافریم. خداوند متعال به بنده و تکتک شما عزیزان عمر باعزت عطا فرماید که بتوانیم عاقبتبهخیر شویم. اینها مطالبی بود که امروز صلاحدیدم بهعنوان بحث عقیدتی و اخلاقی عرض کنم.
مطلب چهارم: اشارهای به حادثۀ غمانگیز اخیر
در هفتۀ گذشته حادثهای در کشورمان روی داد که همه شما از آن مطلعید. میخواهم مروری داشته باشم و عرض کنم دنیا همیشه همینطور بوده است. جمعۀ گذشته همین وقت آقای رئیسی و همراهان ایشان مشغول انجام کار و فعالیت بودند و امامجمعۀ تبریز در محراب مسجد خطبه میخواند ولی الآن در زیر خاک هستند. «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»
بنده چون خودم فرزند جوانم از دست دادهام از خانوادههایی که دچار مصیبت میشوند و خاصتاً جوانی را از دست میدهند، بعضاً سرکشی میکنم، به آنان عرض میکنم ما نتوانستیم هیچ کاری انجام دهیم و شما هم نمیتوانید کاری انجام دهید. بعضی از خانوادهها را میبینم خیلی ناراحتی می کنند.
در حدیث آمده است «مَرَّ النّبیُّ بِنِسوَةٍ مِنَ الأنصارِ یَبکینَ مَیِّتاً فَزَجَرهُنَّ عُمَرُ (رض) فَقالَ لَهُ النَّبیُّ دَعهُنَّ یا عُمَر فَإِنَّ النَّفسَ مُصابَةَ والعَینَ دامِعة والعَهدَ قَریب» روزی پیامبر بزرگوار (ص) در مسیری حرکت میکردند جمعی از زنان انصار جمع شده بودند و داشتند گریه میکردند. حضرت عمر (رض) جلو رفت و فرمود: چرا گریه میکنید؟ حضرت (ص) فرمودند: ای عمر دست از سرشان بردار آنها دلشان آتش گرفته است تا آن اشکها را نریزند دلشان آرام نمیشود. وقتی انسان کسی را از دست میدهد، قلبش زخمی و دچار گرفتاری میشود باید از چشمهایش اشک جاری شوند آن اشکها آرامبخش و پاککنندۀ قلباند.
یکی از شعرای کرد میگوید:
دلم ته نگه و په ریشانم ده میکه ... خه یالم هه ر ده می لانه ی خه میکه
ئه وه نده دل پرم پیم خوشه بگریم ... که فرمیسک و هه ناسه یش مه رهه میکه
واقعاً در وقت دلتنگی خیال انسان عجیبوغریب است و اشک درمان و آرامبخش
در حقیقت مردم ایران بخصوص زنان برای این ۸ نفر عزیز سفرکرده اشکهای زیادی ریختند و ما مردم کورد اهل سنت و مرزنشین پاوه نیز مانند آنان غمبار و ناراحت شدیم؛ امیدوارم گریۀ مردم ما مصداق آیه ۹۶ سورۀ مبارکۀ مریم باشد که میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا» مسلّماً کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند و در خدمت دین حرکت کردهاند، بعد از مرگشان خداوند رحمان محبّت آنان را در دلهای مردم قرار میدهد و نتیجهاش میشود این که دیدیم.
عزیزان من؛ بیایید همۀ ما نوعی کار کنیم وقتی از دنیا رفتیم، مردم بر ما درود بفرستند و برایمان غصه بخورند و بگویند ایکاش نمیرفتند و خدمت میکردند.
مجدداً به روح آن ۸ نفر بخصوص برادر عزیزم شهید رئیسی، شهید امیرعبداللهیان، شهید آل هاشم، استاندار عزیز آذربایجان شرقی و همچنین سردار سید مهدی موسوی و خلبانان و کمکخلبان آن پرواز درود میفرستم و به مقام معظم رهبری، ملت ایران، خانوادۀ این عزیزان و شما مردم شریف پاوه تسلیت عرض میکنم که روز چهارشنبه در مراسم گرامیداشتی که در پاوه برگزار شد، کار بزرگی انجام دادید.
بهعنوان وظیفه از مردم شریف پاوه، باینگان، نودشه، بانهوره و نوسود، روستاهای منطقه، جمعی از مسئولان روانسر و جوانرود و ثلاث باباجانی و بالاتر از آنان مسئولان محترم استان کرمانشاه جناب آقای استاندار وفرماندهان سپاه تشکر میکنم؛ به حقیقت مراسم تعزیۀ پاوه مانند تعزیۀ اهل سنت کل اورامانات بود.
از صداوسیمای مرکز کرمانشاه هم تشکر میکنم که برنامه پاوه را در طی دو روز سه بار پخش کرد و این معنایش این است که برنامه محتوای خوبی داشته است
همچنین از ستاد برنامهریزی این مراسم بخصوص آقای حیدری فرماندار محترم، فرماندۀ محترم سپاه، رئیس محترم اطلاعات، فرماندۀ محترم انتظامی، دوستان تیپ و بخصوص عزیزان ستاد نماز جمعه پاوه که روز چهارشنبه نظم خوبی را در مسجد برقرار کرده بودند و باعث آبرو برای پاوه و انقلاب و مردم هورامان شدند، کمال تشکر را دارم. خداوند به همۀ شما جزای خیر بدهد.
جمعۀ گذشته بنده به دلیل عمل جراحی چشم نتوانستم در خدمتتان باشم و بهجای بنده برادر عزیزم کاک ملا کریم اداک این وظیفه را انجام داد. خداوند به ایشان و به همۀ شما عزیزان جزای خیر بدهد.
والسلامعلیکم و رحمةالله و برکاته
• لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.
• از نوشتن دیدگاهایتان با حروف فینگلیش جدا" خودداری کنید .