نماز جمعه این هفته پاوه با حضور مردم متدین و مومن، در محل مسجد جامع این شهر و به امامت حاج ماموستا ملا قادر قادری اقامه شد.
در ادامه متن کامل خطبه های نماز جمعه امروز و تصاویری از حضور نمازگزاران آمده است:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر امامجمعه پاوه؛ نمازجمعه این هفته ۱۴۰۱/۰۵/۱۴ پاوه با حضور مردم مومن و متدین پاوه در محل مسجد جامع و به امامت حاج ماموستا ملا قادر قادری اقامه شد
متن کامل خطبههای نماز جمعۀ مورخۀ ۱۴۰۱/۰۵/۱۴ شهر پاوه
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربالعالمین ثم الصلاة والتحیة والسلام علی امام المتقین سیدناو قائدنا و مولانا محمدٍ و علی آله و صحبه و من دعا بدعوته الی یوم الدین
السلامعلیکم و رحمةالله و برکاته
امیدوارم خداوند متعال به تکتک شما عزیزان و کسانی که مطالب ما را میشنوند، سلامتی، عزت، سربلندی و سعادت دنیا و آخرت را عطا فرماید.
عزیزان من؛ بنده امروز بهصورت اختصار دو موضوع را همراه با دو یادآوری خدمتتان عرض میکنم. «۱- آیۀ ۲۹ سورۀ مبارکۀ انفال در خصوص در خصوص معامله بین خالق و خلق ۲-حدیثی از رسول گرامی اسلام (ص) در خصوص شرایط ورود به بهشت ۳- دو یادآوری خیر (۱-ایام عاشورا ۲-تاریخ هجری)»
🔴 بحث اول: آیۀ ۲۹ سورۀ مبارکۀ انفال
مقدمه:
در جمعۀ گذشته آیۀ ۱۰۲ سورۀ مبارکۀ آلعمران را در خصوص رعایت تقوی به عرض رساندم. خداوند بزرگ لطف فرمود و به بحث برکت داد موردتوجه اهل ایمان قرار گرفت چون بحثهای جمعه در خلال هفته در فضای مجازی موردبررسی قرار میگیرد. اهل قرآن و محبان کلام پروردگار از خطبۀ جمعۀ گذشته استقبال خوبی کردند؛ لذا اولاً شاکر پروردگار و ممنون و سپاسگزار عزیزانی هستم که مسائل دینی را دنبال میکنند و استفاده مینمایند.
عزیزان من؛ در خطبۀ جمعۀ گذشته عرض کردم تقوی، اساس و پایۀ تمام امور سیاسی و عبادی و اقتصادی و تجاری است. اگر انسان تقوی داشته باشد در این کارها پیروز است در غیر این صورت توفیق نخواهد داشت.
بحث امروز من این است که خداوند متعال ما را دعوت فرموده به این مضمون؛ ای اهل ایمان بیایید با خدای خود قرارداد ببندید و معامله کنید که اگر شما تقوی را رعایت کنید من سه امتیاز مهم به شما میدهم اول به شما نور و بصیرت میدهم؛ یعنی چشمتان روشن میشود و ناحق نمیگویید و حرام نمیخورید و به دنبال ناموس دیگران نمیروید و خوب و بد را از هم جدا میکنید. دوم گناهان شمارا مستور میکنم. هیچکدام از ما معصوم نیستیم. جمعۀ گذشته عرض کردم اگر شما عزیزان از پرونده من آگاه شوید پشت سر من نماز نمیخوانید و اگر من هم از پروندۀ شما آگاه شوم احتمالاً با شما سلامعلیک نکنم. ولی خداوند بزرگ همه ما را میشناسد و به پروندۀ اعمال همه ما آگاه است و هیچگاه آبروی ما را نمیبرد و اعمال بد ما را افشا نمیکند این واقعاً کمک به ماست.
خدای بزرگ میفرماید: اگر شما تقوی را رعایت کنید بعضی از اشتباهاتتان که شخصیت شمارا زیر سؤال میبرد، میپوشانم. امتیاز سوم این است که میفرماید: گناهانتان را میبخشم. شما در روز و هفته و ماه و سال اشتباه و گناه میکنید ولی اگر با خدا صادق باشید، به خاطر صداقتتان از گناهان شما چشمپوشی میکنم. پس این یک نوع کمک خداوند است و ما باید خود را برای این معامله آماده کنیم.
علمای بزرگوار و مفسرین تفسیر آیات قرآن کریم میفرمایند: انسان مؤمن وقتی به سمت پروردگار میرود و بهسوی پیروزی در دین و دنیا حرکت میکند لاجرم اگر هوشیار و بصیر نباشد، شیاطین انس و جن جلو او را میگیرند و وی را به بیراهه و تاریکی میبرند و نمیگذارند به سمت روشنایی حرکت کند.
بسیاری از انسانهای فقیر وقتی به پول و ثروت میرسند، شیطان آنها را فریب میدهد و عوض میشوند. بسیاری از انسانها مسئولیت نداشتهاند اما بهمحض اینکه صاحب امضا و قلم میشوند، به جان مردم میافتند درحالیکه روزی از روزها آرزو داشتهاند صاحب امضا شده و بهعنوان رئیس پشت یک میز بنشینند ولی وقتی به آنها مسئولیت میدهند، کج میروند هرچند خودشان دوست ندارند کج برود اما نور الهی همراهشان نبوده و از مسیر منحرف شده اند.
انسانهای بسیاری که صاحب اولاد نبودهاند و یا مریض شدهاند با بچه دار شدن و کسب سلامتی در احوالشان تغییرات ایجاد میشود.
زندگی انسان متفاوت است روزی خوشحال و خرم و روزی ناراحت و غمگین است. خداوند متعال پیامبران را فرستاده ما را توجیه کنند که در مسیر درست قدم برداریم. حیات دنیا زیاد طولانی نیست. نهایتاً اگر ۸۰ سال عمر کنیم، مرگ به سراغ ما می آید.
در اینجا ممکن است عدهای سؤال کنند ما انسان هستیم و عقل داریم و میتوانیم خیر و شر و خوب و بد و نور و تاریکی را تشخیص دهیم دیگر اینهمه تبلیغات علما و بزرگان دین برای چیست و اساساً بشر نیاز به رسالت دارد یا خیر؟
عرض میکنم بزرگان ما میفرمایند هر انسان دو نوع رسول دارد ۱-عقل ۲-پیامبری که برای او مبعوث شده است.
عقل یک نوع پیامبر است که ما را در حرکات و سکنات و صحبت کردن و راه رفتن راهنمایی میکند ولی خداوند متعال پیامبران را فرستاده که به ما بگویند تنها عقل کافی نیست و بهتنهایی نمیتواند مسیر زندگی انسانها را تعیین کند.
پیامبران آمدهاند تا به ما بگویند در مقدمۀ هر عقلی حرص و طمع و شهوت و حسد و عشق به مال وجود دارد. اینها عواملی هستند که انسان را فریب میدهند. ما صاحب عقل هستیم اما بعضیاوقات حرص و طمع، عقل ما را کوتاه و کمرنگ میکنند. بعضیاوقات شهوت کاری میکند که ایشان همهچیز را فراموش میکند ولی امر خداوند و دستور رسول (ص) و اطاعت از قرآن کریم جلوی این خصوصیات بد را میگیرند.
خداوند متعال در آیۀ ۲۹ سورۀ مبارکۀ انفال میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر تقوی الهی را رعایت کنید و در ظاهر و باطن از خدا بترسید، نور و بصیرت و هوشیاری به شما عطا میکنیم و گناهان شمارا میپوشانیم و شمارا مورد مغفرت قرار میدهیم.
پس معاملهای بهتر از این وجود ندارد. همه ما از زن و مرد جلو بیاییم و با خدای خود معامله کنیم و گناه نکنیم و مال مردم را نخوریم و برای هیچکس مزاحمت ایجاد ننماییم، در این صورت خداوند متعال به ما بصیرت میدهد و گناهانمان را مستور مینماید و از گناهان بین ما و خودش چشمپوشی میکند. چون خداوند صاحب فضل و عظیم است.
امیدوارم ان شاء الله بنده و شما عزیزان نیز شامل این لطف پروردگار شویم.
🔴 بحث دوم: حدیثی از پیامبر خاتم (ص)
یکی از اصحاب بزرگوار به نام ابو امامه که در حجةالوداع در خدمت پیامبر اسلام (ص) بود، میفرماید: سمِعتُ رسولَ اللهِ صلَّي اللهُ عليه وسلَّم يخطبُ في حجةالوداع، فقال: «اتَّقوا اللهَ ربّکُم، وصلُّوا خمْسَكُم، وصُوموا شَهركم، وأدُّوا زكاةَ أموالِكم، وأطيعوا ذا أمرِكم، تدْخلوا جنَّةَ ربِّكم» شنیدم رسول الله (ص) در عرفات خطبه میخواند. (خطبۀ پیامبر اسلام (ص) تنها خطبه نیست بلکه یک پیام مهم و یک منشور جهانی است) یک قسمت از آن فرمایشات که حفظ کردم این بود که تقوی خدا را رعایت کنید. پنج فرض نمازهایتان را بخوانید و روزۀ رمضان را بگیرید و زکات اموالتان را بپردازید و از ولی امر و حاکمان عادل اطاعت کنید بدون تردید شما به بهشت میروید. این فرمایش رسول الله (ص) در حجةالوداع و قسمت غربی جبلالرحمه و عرفات است.
پس خیلی ساده عرض میکنم تقوی، نمازهای یومیه، روزۀ رمضان، زکات مال و اطاعت از ولی امر عادل انسان را به بهشت میبرند.
🔴 یادآوری اول: ایام عاشورا
ما در ایران زندگی میکنیم و چه بخواهیم و چه نخواهیم برادران اهل تشیع بعضی مراسمات دارند. باید ما هم آگاه باشیم و حدود را رعایت کنیم.
بنده در ایام غدیر با دوستان ستاد نماز جمعه مشورت کردم و گفتم دوست دارم در خصوص غدیرخم صحبت کنم. گفتند: صلاح نیست چون در پاوه وضع آرام است و برادران اهل سنت و اهل تشیع با صفا و صمیمیت در کنار هم زندگی میکنند مبادا سوءاستفاده شود. بنده گفتم: این موضوع را تاریخ ثبت کرده است. پیامبر اسلام وقتی از حجةالوداع برگشتند، در کنار چشمهای به نام غدیر مردم را نصیحت کرد و از حضرت علی (رض) پشتیبانی نمود و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ»
۱۴۰۰ سال از آن تاریخ گذشته و سنی و شیعه هرکدام بهنوعی از آن استنباط و تفسیر میکنند. بنده دوست دارم نسل جوان ما آگاه شوند و اشتباه نکنند الآن برادران اهل تشیع در نماز جمعۀ ما حضور دارند آنها در وقت نماز دستها را باز میگذارند و ما دست بسته نماز میخوانیم و هیچ جنگ و دعوایی باهم نداریم و در سایر مسائل با حفظ حدود و احترام یکدیگر زندگی مشترک را ادامه دهیم.
امروز میخواهم در خصوص عاشورا صحبت کنم تا شما عزیزان هم آگاه شوید که عقیدۀ اهل سنت و اهل تشیع در این خصوص چیست؟ وقتی انسان مرز عقیده را شناخت کمتر اشتباه میکند.
در اینجا سه سؤال مطرح است.
۱-امام حسین (ع) که بود؟ امام حسین فرزند امام علی (ع) و فاطمۀ زهرا (ع) است. در سال چهارم هجری متولد شده و پیامبر عزیز ما (ص) خود برایش مراسم هفته گرفته و ایشان را حسین نام نهاده و وی را نور چشم خود معرفی کرده و در نزد رسول الله صاحب احترام بوده است بطوریکه در حدیثی میفرمایند: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً» حسین از من و من از حسینم. کسی که حسین را دوست دارد خداوند او را دوست میدارد.
این بزرگوار در بیت نبوت و خلافت و امامت بزرگ شد او یکی از اصحاب پرورشیافتۀ دست رسول الله (ص) بود. یکی از علمای ما میفرماید: «کانَ فاضِلاً دَیِّناً کَثِرَالصَّلاةِ والصَوْمِ و.و.و.»
۲-به چه جرمی خود و ۷۲ تن از یارانش را شهید کردند؟
پیامبر بزرگوار ما در مقدمۀ سال ۱۱ هجری از دنیا رفت. حضرات ابوبکر و عمر و عثمان و علی (رضیاللهعنهم) نزدیک به ۴۰ سال بعد از پیامبر اسلام (ص) مملکت را اداره کردند و در حد توان مسیر پیامبر اسلام را ادامه دادند. بعد از شهادت امام علی (رض) قدرت به دست بنیامیه در شام افتاد.
در سال ۶۰ هجری کرسی خلافت به دست شخصی به نام یزید بن معاویة بن ابوسفیان افتاد. یزید حقیقتاً خوب نبود و دور و نزدیک میدانستند او فردی بدنام است ولی طوعاً و کرهاً و به زور و رضا جمعی با یزید بیعت کردند.
چهار نفر از اصحاب پیامبر بزرگوار به نامهای عبدالله بن عمر، حسین بن علی، عبدالله بن زبیر و عبدالرحمن بن ابوبکر که در مدرسۀ رسول الله (ص) درس خوانده بودند و نمیتوانستند ناحق را قبول کنند در مقابل این انتخاب ایستادند و گفتند: یزید شایستگی این جایگاه را ندارد و دین اسلام را از بین میبرد.
یزید نامهای به ولید بن عتبه فرماندار مدینه فرستاد و گفت: باید این چهار نفر را شبانه دعوت نموده و از آنان بیعت بگیرد. ولید یک شب این چهار نفر را دعوت کرد و گفت: باید با یزید بیعت کنید ولی آنها حاضر به بیعت نشدند بعضی از آنها مثل امام حسین بن علی و عبدالله بن زبیر تند برخورد کردند اما عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابوبکر آرام برخورد کردند.
امام حسین زیر بار این بیعت نرفت و خطاب به فرماندار مدینه گفت: فردا جوابت را خواهم داد. فردای همان شب مدینه را ترک و به سمت مکه به راه افتاد و سپس کمکم خانواده و اهلبیتش از مدینه هجرت و به مکه رفتند. مدتی در مکه بودند اهل کوفه برای آنها نامه نوشتند و گفتد: «یا بن علي» ای فرزند امام علی (ع) کوفه محل زندگی پدر عزیزت بوده است. ما اهل کوفه از شما میخواهیم به کوفه بیایی.
امام حسین (ع) همراه جمعی که حدودی بین ۷۰ تا ۸۰ نفر بودند از مکه بهسوی عراق به راه افتادند. در مسیر دوستان زیادی را دید که او را از رفتن به کوفه بر حذر داشتند. بعضی میگفتند: مردم عراق دلهایشان با اهلبیت است اما شمشیرهایشان برای بنیامیه کار میکند. امام در جواب میفرمود: «هیهاتَ مِنَّا الذِّلة» من زیر بار ذلت نمیروم. دین جدم در خطر است و من برای نصرت دین جدم میروم و هر چه پیش بیاید، قبول میکنم.
سپاه یزید در دشت کربلا جلوی امام حسین (ع) و یارانش را گرفتند و از اهلبیت رسول الله (ص) و یاران نزدیک به اهلبیت آن حضرت، ۷۲ نفر و در رأس آنها امام حسین (ع) را مظلومانه شهید کردند و سر امام حسین را از تن او جدا کردند و سر بریدهاش را به شام نزد یزید بردند. من مطمئنم پیامبر بزرگوار با این حادثه عزادار شده است و ما هم تنها میتوانیم بگوییم «فإِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»
۳-وظیفۀ ما اهل سنت چیست؟
ما و بزرگان ما از روز اول این حرکت را محکوم کردهایم و الآن هم محکوم میکنیم چون معتقدیم روح پیامبر اسلام با این حادثه دچار ناراحتی شده است. یکی از زنان مدینه وقتی اسرا را به مدینه بردند چند بیت شعر سروده است که میگوید هنوز ۴۰ سال از رحلت پیامبر اسلام نگذشته است که شما اینگونه روح این بزرگوار را آزردهخاطر کردید. چرا خون ۷۲ نفر از مخلصان دین را ریختید؟ چه جوابی در قیامت دارید؟
ما نفرین میکنیم کسانی را باعث و بانی این فاجعه بودند. عاشورا در نزد ما اهل سنت و جماعت جای احترام است و قبل از این حادثه در عراق که به شهادت امام حسین و یارانش منجر شد و بعدازآن نیز برای ما محترم بوده است و اهلبیت هم نزد ما محترماند. ماموستا مولوی کرد میفرماید:
ئاگات له خوت بی قه دریان بزان ... بغضُهُم نفاق حبُّهُم ایمان؛
ئیمان وه بی حب آل پیغه مبه ر ... ناکا به دلی هیچ که س دا گوزه ر
آگاه باش و قدر اهلبیت رسول الله را بدان، دشمنی با آنها نشانۀ نفاق و دوستی با آنها نشانۀ ایمان است
ایمان بدون دوستی آل پیغمبر به دل هیچکسی گذر نمیکند.
ما اهل سنت و جماعت برای خانوادۀ پیامبر بزرگوار احترام قائلیم؛ اما در ایام عاشورا مانند آقایان اهل تشیع تعزیه و سینهزنی نداریم چهبسا از برادران اهل تشیع نسبت به اهلبیت محبت بیشتری داشته باشیم ولی در ابراز این محبت هر یک از ما نوعی عمل میکنیم، خداوند از همه ما قبول فرماید.
🔴 یادآوری دوم: تاریخ هجری
امروز روز هفتم محرم سال ۱۴۴۴ هجری قمری است یعنی تاریخ دین ما ۱۴۴۴ سال قمری و ۱۴۰۱ سال شمسی را سپری کرده است. مسلمانان در عصر پیامبر بزرگوار و عصر خلیفۀ اول از تاریخ میلادی استفاده کردهاند. در زمان خلیفۀ دوم دو نفر عهدنامهای نوشته بودند که در آن آمده بود از شوال تا شوال باید فلان بدهی را پرداخت کند. شوال اول مشخص بود اما شوال بعدی مشخص نبود. اختلاف به جلسۀ فتوا کشیده شد و خبر به خلیفۀ دوم حضرت عمر (رض) رسید و جلسهای با نخبگان تشکیل داد و فرمود: باید تاریخ داشته باشیم بعضی گفتند: مبدأ تاریخ را ولادت پیامبر اسلام قرار دهیم. یکی گفت فتح مسلمانان در بدر و هرکسی چیزی گفت؛ و نهایتاً از این پیشنهادها هجرت پیامبر اسلام (ص) از مکه به مدینه را مطرح و چون سال اعراب هم در محرم نو شد تصمیم گرفتند اول محرم را ابتدای تاریخ اسلام قرار دهند.
پس محرم را اول سال هجرت پیامبر اسلام قرار دادند. در جلسه مطرح شد پیامبر اسلام در ماه ربیع الأول هجرت فرموده است. عرض کردند دو ماه به عقب برمیگردیم و اول محرم تاریخ مسلمانان تصویب شد و سال هجرت پیامبر بزرگوار از مکه به مدینه مبدأ تاریخ مسلمانان شد. عربها شب را حساب میکنند و ما در ایران روز را حساب میکنیم.
ماههای قمری ۲۹ و ۳۰ روزه هستند اما ماههای شمسی ۳۰ و ۳۱ روزه هستند و تنها یک ماه ۲۹ روزه دارند. لذا فاصلهای داریم و ۱۴۰۱ سال از تاریخ شمسی و ۱۴۴۴ سال از تاریخ قمری گذشته است و ۴۳ سال باهم فاصله دارند ولی هر دو مبارک اند.
ما مسلمانان روز هجرت رهبر و دلسوزمان حضرت رحمةللعالمین را مایۀ فخر میدانیم و الآن هم که سال ۱۴۴۴ تازه نو شده است به عمر دینمان و تاریخمان و هجرت رسول الله (ص) و این تصویب که اصحاب کردهاند، افتخار میکنیم لذا عرض میکنم «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» اللهم صل علی محمد و علی آله و صحبه و من دعا بدعوته الی یوم الدین
والسلامعلیکم و رحمةالله و برکاته
• لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.
• از نوشتن دیدگاهایتان با حروف فینگلیش جدا" خودداری کنید .