خطیب جمعه پاوه در خطبه های امروز نماز جمعه به بررسی اوضاع نابسامان دنیای اسلام پرداختند و گفتند: در ایجاد این اوضاع آشفته هم روحانیون و هم مردم و هم حکومتها مقصرند. بسیاری از روحانیون ما امروزه بهجای کسب رضایت پروردگار دنبال آفرین گفتن مردم و کسب منفعت دنیا هستند؛ مردم هم سرگرم دنیا و به دنبال در حاشیه قرار دادن دین و بدبینی نسبت به روحانیون هستند و دولتها نیز بسیار مقصرند و همه میبینیم جنگ است و دربهدری و کشتار و غیره.
نماز جمعه مورخه 96/12/11 به امامت حاج ماموستا ملا قادر قادری و حضور پرشور مسلمانان نمازگزار در مسجد جامع شهر پاوه، اقامه شد. در نماز جمعه این هفته خطیب جمعه پاوه خطبهها را به موضوعات «۱-چند روز در خدمت پیامبر اسلام (ص) ۲-وظیفه ما نسبت به اسلام» اختصاص دادند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر امامجمعه پاوه؛ حاج ماموستـــا ملا قــــــادر قـــــادری در خطبـــههای جمعــــه (11/ اسفندماه /96) که با حضور باشکوه مردم مؤمن و نمازگزار پاوه، در مسجد جامع اقامه شد، در ابتدای سخنان خود و در ادامه سلسله بحثهای سیرت و زندگی رسول گرامی اسلام (ص) به ناراحتی و کینۀ درونی مشرکان بعد از عمرۀ سال هفتم هجری اشاره کردند و گفتند: پیامبر اسلام (ص) به همراه دوهزار نفر در سال هفتم هجری عمره را بهجای آوردند و کافران مکه هم بنا به مفاد صلح حدیبیه در ظاهر چیزی نمیگفتند، اما در درون ناراحت و نگران بودند و هیبت و هیئت و نظم و تشکیلات پیامبر اسلام و یاران و اصحابش را نظاره میکردند و در حقیقت این سفر عقده مشرکان مکه را نسبت به پیامبر اسلام و یارانش بیشتر کرد.
امامجمعه پاوه در ادامه به دو طایفۀ خزاعه و بنی بکر اشاره کردند و گفتند: در آن زمان دو طایفۀ خزاعه و بنی بکر در حومه مکه زندگی میکردند؛ عشیرۀ خزاعه اهل اسلام بودند و عهد کردند که در همه امور پشتیبان یکدیگر باشند، اما طایفۀ بنی بکر بر کفر خود ماندند ولی حلیف قریشیان مکه بودند و بعد از عمرة القضا به تحریک مشرکان مکه طایفه بنی بکر به طایفۀ خزاعه حملهور شدند و در مسجد و خانه و بیرون از خانه به جانشان افتادند و حدود ۲۰ نفر از مردان این طایفه را کشتند.
وی ادامه دادند: بهناچار ۴۰ نفر از طایفۀ خزاعه به سمت مدینه به راه افتادند و در مسجد مدینه به خدمت پیامبر اسلام رسیدند و یکی از آنها به نام عمرو بن سالم ۱۰ بیتی شعر خواند که از ابتدا تا انتها مرثیه و ناراحتی و درد بود؛ پیامبر اسلام (ص) بسیار ناراحت شد و فرمود: غصه نخورید شما پیروز هستید، عهد میکنم که شمارا کمک کنم و برای مشرکان مکه پیغامی فرستاد و در پیام خود فرمودند: یا باید از حرکت طایفۀ بنی بکر اعلام برائت کنید و یا دیه این بیست نفر را بپردازید در غیر این صورت آمادۀ جنگ باشید. کافران مکه هر سه پیشنهاد پیامبر اسلام را رد کردند و ابوسفیان را به مدینه فرستادند.
ایشان افزودند: خبر ورود ابوسفیان به مدینه به پیامبر اسلام رسید اما پیامبر اسلام او را به حضور نپذیرفت و فرمود ابوسفیان سرمنشأ همه فتنهها است؛ به نزد حضرات ابوبکر و عمر و عثمان و علی رفت و آنها هم نپذیرفتند؛ عاقبت به نزد دخترش امحبیبه که همسر پیامبر اسلام بود رفت و در خانه دخترش به روی فرشی که پیامبر اسلام بر روی آن استراحت میکرد نشست، دخترش آن فرش را از زیر پدرش بیرون کشید و گفت: این فرشی است که پیامبر اسلام بر روی آن مینشیند، تو کافر، مشرک و نجس هستی و نباید روی آن بنشینی و ابوسفیان با ناامیدی به مکه بازگشت.
امامجمعه پاوه سپس به اعلان پیامبر اسلام در سال هشتم هجری اشاره کردند و گفتند: در این سال پیامبر اسلام فرمودند هر کس توانایی دارد اسلحه به دست بگیرد؛ اما هیچکس نمیدانست مقصد کجاست و حتی همسر ایشان حضرت عایشه (رض) از سفر پیامبر اسلام اطلاع نداشت، بالاخره در دهم رمضان سال هشتم هجری پیامبر اسلام تصمیم قطعی گرفت و لشکر اسلام را که سپاهی با ۱۰ هزار نفر نیروی مخلص بود، بهسوی مکه حرکت داد.
وی گفتند: یکی از صحابی پیامبر اسلام به نام حاطب بن بلتعه به مردم مکه نامهای نوشت که پیامبر اسلام قصد حمله به مکه را دارد از آسمان ندا آمد که ای محمد نقشه تو در حال لو رفتن است و چند نفر میخواهند مردم مکه را از لشکرکشی سپاه اسلام مطلع نمایند؛ سریعاً پیامبر اسلام چند نفر را به سرپرستی حضرت علی بن ابیطالب (رض) به دنبال حاملان نامه فرستاد و نامه را که یک زن حمل میکرد به خدمت پیامبر اسلام آوردند؛ اصحاب خیلی ناراحت شدند گفتند: یا رسولالله (ص) الجاسوس یُقتَلُ «جاسوس باید کشته شود» اما پیامبر اسلام با بزرگواری خود حاطب بن بلتعه را به خاطر دلاوریهایش در جنگ بدر مورد عفو قرار داد و فرمود: حاطب در بدر جانانه جهاد کرد به احترام آن ایثار، از اشتباهش گذشت میکنم.
ماموستا قادری بهعنوان نتیجۀ خطبه اول به چند مسئله مهم اشاره کردند و گفتند: نتیجه این بحثرا می توان در پنج بند خلاصه کرد: ۱-بعضی از اسرار را حتی نباید به خانواده خود بگوییم چون ممکن است از روی سادگی آنها را برملا کنند. ۲-عهد و پیمانشکنی بسیار سنگین است و تاوان بزرگی دارد ۳-برخورد ام حبیبه با پدرش که حدود ۱۵ سال او را ندیده است نشان از ایمان و عقیده و باور اوست. ۴-عفو و گذشت پیامبر اسلام (ص) به خاطر سابقه خوب؛ دارای درسهای زیادی است ۵-پیامبر ما بسیار منظم و وقتشناس بوده است و در مواقع لزوم همواره بهترین تصمیمات را گرفته است.
ایشان در پایان این بخش از خطبه های نماز؛ دروغ گفتن را در سه مورد جایز دانستند و گفتند: اسلام به ما دستور داده است در سه مورد اگر دروغ بگوییم نهتنها گناه ندارد بلکه ثواب هم خواهیم برد. ۱-در هنگام اصلاح ذات البین ۲-تعریف و تمجید از زنان برای انجام بهتر امورات خانواده ۳-به هنگام عملیات نظامی
امامجمعۀ پاوه در بخش دوم خطبهها به وظیفه مسلمانان نسبت به اسلام اشاره کردند و گفتند: دیشب در شبکههای کردی اقلیم کردستان مطالبی را شنیدم و در بعضی سایتها خانم کُردی را دیدم که در جبران قضیه عفرین داشت سوره فتح را آتش میزد.
ایشان خداوند را حافظ و پاسدار قرآن دانستند و گفتند: وقتی آن خانم را دیدم که قرآن را میسوزاند افسوس کشیدم و با خود گفتم؛ خانم اشتباه میکنید، قرآن از بین نمیرود، این تو هستی که از بین خواهی رفت؛ کجایند مغولان که در بخارا و سمرقند قرآن را در مسجد به زیر سم اسبان خود انداختند؛ کجاست تیمور لنگ و کجایند صلیبیان که به قرآن اهانت میکردند؛ آنها از بین رفتند و قرآن همان قرآن و مسجد همان مسجد است؛ پس شک نکنید شما هم می روید و نور قرآن همچنان تابنده است.
ماموستا قادری در ادامه ضمن اظهار تأسف از این گونه حرکات گفتند: اگر اوضاع دنیای اسلام را بررسی کنیم وضعیت آنگونه نیست که ما فکر میکنیم؛ خطبه ماموستایان بسیار خوب است؛ مسئولین در دنیای اسلام در سخن گفتن کم نمیآورند؛ سواد از گذشته بیشتر است؛ ما در همهجا دکتر و مهندس و افرادی با سطح عالی تحصیلات داریم؛ مساجد ما هم وسیع و بزرگ و بهداشتی هستند؛ در اورامانات ما بیش از ۴۰۰ مسجد داریم و بیش از مساجد هم روحانی داریم؛ پس اینهمه اشکال در چیست؟
ایشان سپس به بررسی اوضاع نابسامان دنیای اسلام پرداختند و گفتند: در ایجاد این اوضاع آشفته هم روحانیون و هم مردم و هم حکومتها مقصرند. بسیاری از روحانیون ما امروزه بهجای کسب رضایت پروردگار دنبال آفرین گفتن مردم و کسب منفعت دنیا هستند؛ مردم هم سرگرم دنیا و به دنبال در حاشیه قرار دادن دین و بدبینی نسبت به روحانیون هستند و دولتها نیز بسیار مقصرند و همه میبینیم جنگ است و دربهدری و کشتار و غیره.
امامجمعۀ پاوه در ادامه روحانیون را طبیبان فکری دانستند و گفتند: مردم ما به نزد پزشک میروند و این پزشک احتمال دارد هم دین آنها هم نباشد، اما نسخهای را که آن دکتر برای مرض جسمی آنها مینویسد موبهمو اجرا میکنند اما به دارو و آموزه روحانیون که طبیبان روحی و فکری جامعه هستند، اهمیتی نمیدهند.
ایشان بعنوان نتیجه خطبه دوم گفتند: همه افراد از شرق و غرب و شمال و جنوب دارند مشغول به طعن به اسلام و لعن به مسلمانان شبانهروز کار میکنند و مشغول تبلیغاند. وظیفۀ ما حضور در میدان و مقابله با دشمنان و بصیرت دادن به مردم است. مسلمان کسی است که فریب دشمنان دین را نخورد و در حد توان خود به اسلام کمک کند. قرآن کریم میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم»