روز سه شنبه مورخ 20/11/88 ، و در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری در مسجد قباء پاوه با حضور علاقمندان درس نود و هفتم از سلسله مباحث تاریخ با موضوع حیات چهار نفر از سلاطین عثمانی ، سلــطان احمـــد دوم  - سلــطان مصــطـفي دوم - سلـــطان احمد ســـوم و سلــطان محمـــود اول  ارائه شد.  

در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده علاقمندان درج شده است .

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون تــاریــــــخ خلافت سلاطین عثمانی

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري 

درس نودو هفتم از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس نوزدهم حیات سلاطین عثمانی

موضوع  درس :

**  حيات بیست و یکمین ، بیست و دومین ، بیست و سومین و  بیست و چهارمین سلطان عثماني **

1-سلــطان احمـــد دوم  2- سلــطان مصــطـفي دوم 3- سلـــطان احمد ســـوم 4- سلــطان محمـــود اول 

* حيات بيست و يكمين سلطان عثماني سلطان احمد دوم *

احمد فرزند سلطان ابراهيم متولد 1052 هجري و در سال 1102 هجري به دنبال فوت برادرش سليمان دوم در جاي برادرش نشست .

صدر اعظم دوران سليمان دوم مصطفي كوپري لي كه فردي قوي ، مديرو مدبر بود در جنگ با اتريشي ها كشته شده و وضعيت لشكر تا حد زيادي متزلزل بود.

سلطان احمد فرد ضعيفي را به نام علي پاشا به عنوان صدر اعظم دولت خود تعيين و انتخاب كرد دراثر ضعف صدر اعظم و وضعيت خاص داخلي ونيزي ها چندين جزيره را در درياي اژه كه تحت قدرت عثماني ها بود اشغال كردند .

وران سلطان احمد دوم روشنايي چنداني در تاريخ ندارد. عاقبت احمد بعد از چهار سال و هشت ماه در سن 54 سالگي در سال 1106 فوت كرد .      

* حيات بيست و دومين سلطان عثماني سلطان مصطفي دوم *

مصطفي دوم فرزند محمد چهارم است و در سال 1074 متولد و در سال 1106 زمام امور را بعد از فوت سلطان احمد دوم به دست گرفت .

مصطفي فردي با اراده ، قوي و شجيع بود و به محض به دست گرفتن سلطه عثماني ها عشق به دفاع و راه جهاد با مخالفان دين و دفاع از دستاوردهاي سلسله عثماني را ترويج و بازسازي كرد و با بسيج نيروهاي قوي شخصاً با قبول فرماندهي سپاه به لهستان و مجارستان حمله كرد و در هر دو عمليات موفق شد و سپس با دولت اتريش اعلام جنگ كرد ليكن در برابر اتريش موفق نشد و صدر اعظم سلطان مصطفي كشته شد و بوسني به دست اتريشي ها افتاد ودر نهايت جنگ با اتريش به ضرر عثماني ها تمام شد . آنگاه سپاهي را عليه ونيزي ها تدارك ديدند و جزايري را كه در زمان سلطان احمد دوم اشغال كرده بودند مجدداً از ونيزي ها پس گرفتند و سپس با وساطت فرانسه بين دولت سلطان مصطفي و لهستان ، مجارستان ، روسيه و ونيزي ها پيماني منعقد گرديد كه من بعد عثماني ها به دولتهاي غربي حمله نكنند و مسيحي ها از دادن جزيه معاف باشند سپس اروپائيان هم پيمان شدند كه من بعد از پيشرفت اسلام در اروپا جلوگيري كنند  با اين صلحنامه به صورت آشكار قدرت عثماني ها تنزل كرد و سپس يني چريك ها از سلطان مصطفي عصباني شدند و او را از قدرت خلع كردند .  

* حيات بيست و سومين سلطان عثماني سلطان احمد سوم *

احمد بعد از عزل مصطفي دوم در سال 1115 به قدرت رسيد . احمد با يني چريك ها مصالحه نمود و  به درخواست يني چريك ها (قوات ويژه) در برابر قتل مفتي استانبول موافقت نمود و به يني چريك ها پول فراواني بخشيد و حقوق آنها را زياد كرد

سلطان احمد با پطرس روسيه درگير شد و جنگ به نفع عثماني ها تمام شد و موضوع به صلح بين روسيه و تركها منتهي شد و تركها با امضاء صلحنامه سال 1125 چند امتياز مهم از روس ها گرفتند و سپس عثماني ها با اتريش جنگي را شروع كردند و در نهايت جنگ به نفع اتريش تمام شد و با امضاء صلحنامه اي تركها دو امتياز به شرح آتي به اتريشي ها دادند :

1- كشيش هاي كاتوليك حق آمد و رفت به جهت سر و سامان دادن به وضعيت كليساي مسيحيان دردولت عثماني را دارند 2- در امر تجارت به اتريش اجازه داده شد در ممالك تحت سلطه عثماني ها تجار اتريشي آزاد باشند .

سلطان احمد به مردم ترك اذن داد از فرهنگ و ادبيات غربي ها بخصوص در امر ساخت و ساز و تجملگرايي و ساخت تفريحگاه و پارك و كاخ و غيره تقليد و استفاده كنند و با اين اجازه بسياري از حريمها يكدفعه شكسته شد عاقبت يني چريك ها در سال 1143 هجري سلطان احمد را عزل و برادر زاده اش محمود را در جاي وي تعيين كردند .  

* حيات بيست و چهارم سلطان عثماني سلطان محمود اول *

 سلطان محمود بعد از عزل عمويش سلطان احمد سوم در سال 1143 به عنوان بيست و چهارمين سلطان عثماني تعيين گرديد.

محمود يك نفر فرانسوي مسلمان شده به نام الكساندر كنُت را به عنوان مستشارنظامي خود تعيين كرد و الكساندر شروع به  باز سازي و تقويت توپخانه و امور نظامي كرد و سر و سامان خوبي به وضعيت تسليحات و توپخانه عثماني ها داد.

 و سپس تصميم گرفت يني چريك ها را سر و سامان دهد و آنها را به دسته هاي كوچك تغيير دهد . در اثر عدم اطاعت يني چريك ها در اين امر موفق نشد

محمود با سپاه مجهزي به طرف تبريز و دولت صفوي حركت كرد . طهماسب دوم ( شاه صفوي) توان مقاومت را نداشت و از تبريز ، همدان و لرستان عقب نشيني كرد و سپس در سال 1144 بين  سلطان  عثماني و طهماسب دوم صلحنامه اي امضاء گرديد در اين ايام بود كه نادرشاه از خراسان به اصفهان آمد و شاه طهماسب را عزل و فرزندش عباس را در جاي وي به عنوان شاه صفوي تعيين كرد و صلحنامه طهماسب و تركها را رد كرد . سپس نادرشاه افشار با عثماني ها وارد جنگ شد و بسياري از مناطق اشغال شده توسط عثماني ها در دوران شاه طهماسب دوم را پس گرفت و با سلطان محمود اول پيماني را به جهت ترك مخاصمه امضاء كرد که به شرح آن احترام به اصحاب رسول الله (ص) بخصوص خلفاي راشدين ( رض ) و عشره مبشره و اصحاب بيعت الرضوان در اولويت قرار گرفت .   

** نتيجــه **

حيات چهار سلطان مشار اليهم مملو است از نكات تلخ و شيرين .

موارد شيرين در مدت 66 سال حاكميت 4 سلطان عثماني عبارت بودند از :

1-احياء فرهنگ جهاد

2- دفاع از حريم وحدود ممالك اسلامي

3- امضاء صلحنامه الهي و خداپسندانه سال 1149 في مابين نادرشاه و سلطان محمود اول

 اما نكات منفي هفت دهه حاكميت سلطان احمد دوم و مصطفي دوم و احمد سوم و محمود اول غير قابل احصاء هستند كه به چند نمونه از آنها اشاره مي كنيم . (البته بيشتر آنها مربوط اند به دوران سلطان احمد سوم) از جمله:

1-  امضاء صلحنامه با اتريش

2-  اجازه ورود آزادانه كشيشان مسيحي به ممالك عثماني

3- معافیت اهالي اروپا از پرداخت جزيه

4- اجازه تجارت به اتريش در استانبول

5- اجازه به مردم تركيه براي ساخت خانه ها و نوع پوشش و غيره خود به سبك اروپا

6- كشتن علماء و نخبگان يكي بعد از ديگري

چنانچه اين نكات منفي را در كنار هم قرار دهيم تركيه عثماني در عصر چهار سلطان فوق آسمان تاريكي داشته است و علت آن در اثر ايجاد فاصله بين اسلام و مسلمانان و سران دولت اسلامي بود در حاليكه بنام اسلام و قرآن شعار مي دادند ، در عمل از اسلام واقعي خبري نبود واسلام كاملاً غريب بود.   

‍‍ « وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

این مطلب را به اشتراک بگذارید

نوشتن دیدگاه

نام

تصویر امنیتی جدید