درس هجدهم .....حیات هجدهمین ، نوزدهمین و بیستمین سلطان عثمانی

روز سه شنبه مورخ 13/11/88 ، و در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری در مسجد قباء پاوه با حضور علاقمندان درس نود و شش از سلسله مباحث تاریخ با موضوع حیات هجدهمین ، نوزدهمین و بیستمین سلطان عثمانی ، سلطان ابراهیم ، سلطان محمد چهارم  و سلطان سلیمان دوم ، ارائه شد.

در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده علاقمندان درج شده است .

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون تــاریــــــخ خلافت سلاطین عثمانی

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس نودو شش از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس هجدهم
حیات سلاطین عثمانی

 

موضوع  درس :

**  حيات هجدهمین ، نوزدهمین و بیستمین سلطان عثماني **

1- سلــــطان ابــــراهيــــم    2-  سلـــــطان محــــمد چهـــــارم     3- سلــــطان سلــيـــــمان دوم

 

* حيات هجدهمين سلطان عثماني سلطان ابراهيم خان *

ابر اهيم فرزند سلطان احمد متولد شوال سال 1024 هجري كه پس از فوت برادرش مراد به قدرت رسيد و از سال 1049 تا سال 1058 به مدت 8 سال و چند ماه زمام قدرت دولت تركيه عثماني را در دست داشت .

از زمان ابراهيم قدرت يني چريك ها ( قوات ويژه ) كاملاً ضعيف شده بود و سپاه جديدالتاسيس كه مراد باني آن بود از قدرت و تشكيلات سلطان و دولت به خوبي حفاظت مي كرد و امنيت داخلي تا حد مناسبي  آرام شده بود و ابراهيم همت خود را متوجه حل مشكلات رفاهي مردم و مسائل اقتصادي جامعه نمود و تا حد زيادي نظام مالي و احكام مالياتي را بهبود بخشيد.

ابراهيم شخصي را به نام قره مصطفي پاشا به عنوان نخست وزير و صدر اعظم دولت خود انتخاب كرد . مصطفي از حيث دولت داري ، مديريت  و سياست روز فردي آگاه و هشيار بود و قبل از هر اقدام دخالت زنان حرمسرا در امر دولت را كه در واقع شاهان پشت پرده و حكومت غير مرئي و خفا بودند كوتاه كرد و به وضعيت افراد ولگرد و اوباش و مزاحمين نواميس و راهزنان و مفسدان جامعه سرو سامان داد و با آنان برخورد قاطع نمود.

سپس سلطان ابراهيم با دولت ونيزي ها ( ونديك ها ) كه در قسمت شمالي درياي سياه بيش از حد در امر رفت و آمد دخالت مي كردند اعلام جنگ نمود و سپاه مجهزي به جزيره كريت اعزام كرد و در كمترين وقت جزيره كريت را تسخير نمودند.

ابراهيم به سنت سلف خود به جاي بازسازي نيروهاي مفيد و موثر در اثر تحريكات مفسدان داخلي شروع به قتل نخبگان كرد و در يك تصميم غلط صدر اعظم قره مصطفي پاشا و يوسف پاشا را به قتل رساند و همين مسئله موجب نارضايتي مردم و باعث شورش در استانبول گرديد و شورشيان در يك اقدام او را عزل و پسر 7 ساله اش  محمد بن ابراهيم را در جاي وي تعيين و آنگاه ابراهيم را به قتل رساندند .

 

* حيات نوزدهمين سلطان عثماني سلطان محمد چهارم *    

محمد پسر ابراهيم در سال 1051 متولد و در سال 1059 در حاليكه 7سال سن داشت توسط علماء و نيروهاي كشوري و لشكري به عنوان سلطان عثماني جانشين پدرش ابراهيم گرديد.

وضعيت دولت و قدرت محمد چهارم بسيار شكننده ، ضعيف و فاقد توان و تصميم بود .دولت هاي مسيحي اروپائي از فرصت  سوء استفاده كرده و وقت را غنيمت شمردند و چند دولت مسيحي چون لهستان ، مجارستان، يونان ، اتريش ، مالت و روسيه با مديريت پاپ  يك پيمان قوي و يك وحدت صليبي تشكيل دادند و نامش را پيمان مقدس نام نهادند . دستور كار اين همپيمانان اين بود بايد از پيشرفت اسلام جلوگيري كنيم چون اسلام دارد در تمامي خانواده هاي شرق اروپا وارد مي شود .

اضافه بر پيمان به اصطلاح مقدس در دوران محمد چهارم در مصر ، يمن ، مكه ، بغداد ، شام ، بصره و منطقه آناطولي ( قسمت جنوب شرقي استانبول ) شورشهاي عديده اي شروع شد كه اكثر آنها با ريختن خون هاي زيادي سركوب شدند . از ميان سران دولت صدر اعظم هاي دوران محمد چهارم يك نفر الباني الاصل بود به نام محمد كوپري لي كه به عنوان صدر اعظم انتخاب شده بود علي رغم اينكه بسياري از سران فتنه از جمله مشايخ صوفيه و فرماندهان نظامي و رهبران اسلامي و عالمان مسيحي را معزول و به قتل رسانيدند و با اين اقدام توانست تا حد زيادي آرامش را به دولت استانبول باز گرداند معهذا گروهي در استانبول عليه دولت وي شورش كردند و در نتيجه سلطان محمد را در سال 1099 عزل و سليمان برادرش را در جاي وي تعيين نمودند .

 

* حيات بيستمين سلطان عثماني سلطان سليمان دوم  *

سليمان فرزند ابراهيم در سال 1052 متولد شد و بعد از عزل برادرش محمد چهارم در سال 1099 هجري قدرت دولت عثماني به دست وي رسيد .

سليمان به جاي انتقام پدرش احمد و يا غصه برادرش عثمان قبل از هر چيز حقوق ماهيانه شورشيان را چند برابر كرد و شخص مديري به نام مصطفي پاشا را به عنوان صدر اعظم تعيين نمود .

مصطفي فردي آرام ، حكيم و اهل مدارا بود و به وضع داخلي سرو سامان داد و كم كم امنيت و آسايش و وضع داخلي رو به بهبود مي رفت . معهذا هجوم دولتهاي اروپايي از گوشه و كنار شروع شد و در سال 1099 اتريش شهر بلگراد را اشغال كرد و ونيزي ها ( ونديك ها) بر قسمتي از يونان مسلط شدند و بعد از اين دو شكست سلطان سليمان صدر اعظم را بر كنار كرد و به جاي وي شخص ديگري به نام مصطفي بن احمد را انتخاب كرد. صدر اعظم دوم فردي متدين ، آرام ، با حكمت و سياستمدار بود و تا حد زيادي آبروي مسلمانان و عثماني ها را در داخل و خارج بالا برد و اميدواري زيادي در بين  مردم فراهم شد ولي عمر وفا نكرد و در 26 رمضان سال 1102 هجري سليمان در عمر 50 سالگي بعد از 3 سال و 8 ماه سلطنت از دنيا رفت .

 

*  نتيجـــه *      

 1-  در دوران 3 سلطان مار الذكر ( ابراهيم ، محمد و سليمان )  عليرغم زحمات و فعاليت زيادي كه كشيده شد هر لحظه از نظر كمي و كيفي قدرت عثماني ها تنزل مي كرد و هر لحظه دشمنان جرات بيشتري پيدا مي كردند .

براي نمونه يكي از رهبران ديني يوناني كه در استانبول سرپرستي مسيحيان يوناني را بر عهده داشت و آزادانه زندگي مي كردند زماني كه وضعيت مسلمانان را ضعيف ديد به رهبران مسيحي اروپا نامه اي نوشت .  متن نامه چنين بود : ( دولت اسلام قريب الانقراض مي باشد و مذهب ( دين ) عيسي (ع ) بزودي عالم را فرا خواهد گرفت و جميع ممالك را عيسويان به زودي متصرف خواهند شد و بزرگان ايتاليا و ستايش كنندگان صليب حكمرانان دولت خواهند شد .)

 شما همين چند جمله را بخوانيد و خودتان از دوران 3 خليفه فوق تحليل كنيد .  

 

2- نكات منفي و غير قابل اغماض در دوران ابراهيم و محمد و سليمان بيشتر اين ها بودند :

الف) 50 تا 60 درصد قدرت دولت در دست زنان و مادران شاهان بود

ب ) خريد و فروش مقام هاي دولتي بخصوص قضات و فرماندهان مهم  يك امر رايج بود

ج) كارهاي مهم دولتي به افراد بي كفايت ، بي سواد ، فاقد شخصيت و بي مديريت واگذار مي شد.

د) عزل و قتل مسئولان و هزاران عالم و مفتي و قاضي يك امر عادي بود .

هامر پور كشتال مورخ فرانسوي مي گويد :  قتلهاي مفرط كه دولت را از وجود اغلب سرهاي با هوش و بازوهاي قوي محروم كرده بود يكي از مسائل روز در دولت 3 سلطان فوق بود  .  

 

3- فساد مالي و اداري و توجه به ساختمان سازي  به سبك اروپا و اطاعت از زنان و تجمل گرائي و جمع آوري پول و دين را در حاشيه گذاشتن از مسائل مهم دوران اين سه خليفه بود و ما هم بايد هشيار باشيم وبايد قبول كنيم:

1- دلگرمي و استفاده از مقام

2- ميدان دادن به زنان در تصميم گيري و كارهاي كلان

3-  دخالت زنان در سياست و عزل ونصب ها

4- سپردن مسئوليت به افراد غير لايق

5- زندگي را در جمع آوري پول منحصر كردن

6- نخبه كشي

 از آثار انحراف هر دولت و نشانه قهقرائي هرملت و خبر ضعف هر مسئول هستند. 

 

‍‍ « وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn